آموزش آکادميک فناوري اطلاعات در ايران
فرنود حسني
اگر مروري بر مدل هاي توسعه کشور در سه دهه اخير
بکنيم مي توانيم تاثير پذيري عميق دانشگاه هاي
کشور را از الگوهاي انتخاب شده درک کنيم در سال
هاي دهه شصت به به دليل تحريم هاي بين المللي و
شرايط جنگي کشور و همچنين تفکر خودکفايي، شعار
"کشاورزي محور توسعه" بسيار شنيده مي شد در آن سال
ها رشته هاي کشاورزي و تا حدودي پزشکي توسط
دانشگاه هاي بسياري راه اندازي شد و با جذب تعداد
زيادي دانشجو در اين رشته ها سعي شد تا نيازهاي
جامعه از داخل رفع شود. پس از پايان جنگ و با آغاز
سال هاي سازندگي در دهه هفتاد و گرايش توسعه
اقتصادي کشور به الگوهاي مبتني بر توسعه صنعتي،
رشته هاي دانشگاهي مربوط به عمران، صنايع و مشابه
آن بسيار مورد توجه قرار گرفتند و درهاي پذيرش
دانشگاهها به سوي داوطلبان اين رشته ها گشوده شد.
از اوايل دهه هشتاد و با تصويب قانون برنامه چهارم
توسعه کشور که مبتني بر الگوي دانايي محوري طراحي
شده بود و همزمان به توسعه فناوري اطلاعات در
ايران اقدامات بسياري از سوي دانشگاه هاي مختلف
کشور براي راه اندازي دوره هاي تخصصي فناوري
اطلاعات در مقاطع کارشناسي و کارشناسي ارشد صورت
گرفت. آنچه مي توان به عنوان برايند اين سه دوره
موثر بر روند آموزشهاي آکادميک ايران عنوان کرد
عدم نتيجه گيري مناسب و مشکل هميشگي کمي نگري به
جاي کيفي نگري است چرا که دولت به عنوان بزرگترين
قدرت در زمينه آموزش هاي آکادميک هيچگاه نتوانست
رابطه مستقيمي بين نيازهاي جامعه ، کيفيت آموزش و
تعداد فارغ التحصيلان به وجود آورد در نتيجه هم
اکنون با هزاران فارغ التحصيل بيکار يا فاقد تخصص
لازم در رشته هاي مختلف مواجه هستيم. مشکلي که به
نظر مي رشد به زودي به سراغ رشته هاي حوزه فناوري
اطلاعات نيز خواهد آمد. در حال حاضر در زمينه
آموزش هاي آکادميک فناوري اطلاعات با چند مشکل
اساسي مواجه هستيم که قطعاً يافتن راه حل هاي
مناسب براي آنها مي تواند فناوري اطلاعات کشور را
به مسيري خوب و مناسب هدايت کند و در غير اين صورت
چيزي جز تجربه هاي تلخ گذشته و هدر رفتن سرمايه
هاي مادي و معنوي نخواهيم داشت. برخي از اين
مشکلات عبارتند از:
1-
ضعف ساختاري دوره ها
بسياري از دوره هاي آموزش فناوري اطلاعات بر اساس
شرايط و نياز بسيار سريع و بدون مطالعات کارشناسي
دقيق تدوين و طراحي شده اند در چنين شرايطي نه از
جنبه محتوايي و نه از جنبه عملي به هيچ وجه از
کارايي لازم برخوردار نيستند.
2-
عدم آگاهي دانشجويان
در مواجه با اکثر افرادي که فناوري اطلاعات را به
عنوان رشته تحصيلي خود بر مي گزينند نمي توانيد
انگيزه و هدف اصلي ايشان را درک نماييد چرا که
گزينش آنها نه از روي آگاهي بلکه متاثر از موج
ايجاد شده نسبت به رشته فناوري اطلاعات است. در
اين شرايط دانشجو نمي تواند انتظارات خود را با
اصول استاندارد هماهنگ سازد اين ناآگاهي از ورود
به دانشگاه، هنگام تحصيل و پس از فارغ التحصيلي با
وي همراه خواهد بود و او را از درک ساده ترين
مسائل علمي و عملي عاجز مي سازد.
3-
نبود اساتيد حرفه اي در اين حوزه
تعجيل بسيار زياد دانشگاه ها براي راه اندازي دوره
هاي فناوري اطلاعات علي رغم عدم وجود اساتيد متخصص
در اين خوزه مهمترين مشکل فناوري اطلاعات ما است.
در اين شرايط دروس آنطور که بايد و شايد ارائه نمي
شوند و فراگيري همراه با سعي و خطاست نه از روي
اسلوب و قاعده مشخص آموزشي.
4-
توجه به کميت با جاي کيفيت
دانشگاه هاي کشور پيش از اينکه به افزايش کيفيت هر
يک از دوره هاي آموزشي فکر کنند مدام در صدد
افزايش دوره ها يا افزايش تعداد دانشجويان به
ويژه در دوره هاي آزاد هستند. اين مسئله به شدت
روي کيفيت آموزش ها و سطح علمي فارغ التحصيلان
موثرخواهد بود.
5-
زبان انگليسي
زبان دنياي علم و به خصوص 86 درصد علو حوزه فناوري
اطلاعات انگليسي است اين در حالي است که به خاظر
ضعف شديد آموزش پايه اي زبان بسياري از دانشجويان
فناوري اطلاعات از کمترين تخصص در زبان انگليسي
برخوردارند.
6-
نبود منابع مناسب آموزشي
يکي از مشکلاتي که گريبانگير دانشجويان و اساتيد
فناوري اطلاعات است عدم وجود منابع مناسب و
استاندارد آموزشي است. اين مشکل وقتي پررنگ تر مي
شود که بدانيم نيم عمر علوم حوزه فناوري اطلاعات
حدود 12 ماه است و به همين دليل پويايي بسيار
زيادي در اين حوزه وجود دارد و توليد منابع بسيار
دشوار است.
بازگشت به صفحه فهرست مقاله
های حوزه
IT |