ايران و التهاب گذار به جامعه دموکراتيک
فرنود حسني
تحولات چند ساله اخير و ظهور جنبش اصلاح طلبي در
دوم خرداد 1376 و اقبال غير منتظره مردم به حضور
در فرآيند انتخابات رياست جمهوري راه جديدي را
براي دست يابي و ظهور گفتمان هاي جديدي از
دموکراسي در ايران باز کرد. پتانسيل عظمي از
جوانان و دانشجويان که شرايط را براي حضور خود در
عرصه حاضر مي ديدند به اين حرکت پيوستند. و گذشت
آنچه همه به ياد داريم تا اينکه اکنون بسياري از
جوانهاي 2 خرداد 1376 که براي اولين بار راي مي
دادند هم اکنون از حضور و شرکت در انتخابات امتناع
مي کنند. اين مسئله برآيند گفتمان بي پشتوانه و نا
خود آگاهي است که در اثر آرا ميليوني آن سال بوجود
آمد.
بايد اعتراف کرد که دوم خرداد هيچگونه نسخه مطالعه
شده و علمي براي توسعه نظام سياسي دموکراتيک در
جامعه ايران نداشت و اين مسئله باعث شد که خاتمي
در انتخابات سال 1380 شرايط سخت تري را تجربه کند
و همچنين احزاب طرفدار وي نيز در انتخابا ت شوراها
نتوانستند جايگاه مورد نظر خود را در بين مردم
تداوم ببخشند.
اينگونه بود که خاتمي بعد از چهار سال در آغاز دور
دوم رياست جمهوري خود بر اساس تجربيات و مطالعات
به مدل جامعه مردم سالار ديني دست مي يابد و با
توصيف و تقسير آن در صدد پالايش افکار جواناني بر
مي آيد که ديدگاه آنها به خاتمي همچون يک فرشته
نجات بود.
شرايط حاکم بر کشوري که هنوز از الگوي موفقي براي
توسعه نظام دموکراتيک بهره نبرده منجر به ايجاد
حرکتها و گام هاي احساسي و بي برنامه و خامي است
که رييس جمهور آن در نطق انتخاباتي خود اعلام مي
کند که دولتش هر 9 روز يکبار شاهد يک بحران بوده
است.
به هر حال نبايد از اين نکته نيز غافل شد که هر
پيشرفت و تغييري در گذر زمان و با کسب تجربيات
بيشتر به اصل خود نزديک مي شود جامعه ايران نيز با
توجه به ترکيب جمعيتي خود که درصد بالايي از آن را
جوانان تشکيل مي دهند اين ظرفيت را دارد که حرکت
خود را براي دست يابي به يک نسخه مشخص و تعريف
شفاف از آزادي و دموکراسي ادامه دهد.
بازگشت به صفحه فهرست مقالات فرهنگي-
اجتماعي |