مجموعه
ماهشیدا
بارانی که دوست می داشتم
سایر آثار این مجموعه:
مرگ و لبخند
دوستت دارم
انتظار
سرود رفتن
ماهشیدا (1)
در روياي
آزادي
واژه گم شده
ما
بی نام
ما دو تن
هميشه باز
شعري هست
در این
روزگاران
آغاز...پایان
در بساط آه و
ايمان
بی نام
اعجاز
ما بر ما
سرنوشت ما
ماهشيدا (2)
ماهشيدا (3)
ماهشيدا (4)
بازگشت به صفحه اصلی مجموعه
های شعر |
ماهشيدا(4)
ماهشيدا
تو آن
اندوه مقرب بودي
به هنگامي
که چشمانم از رخسارت تهي شد
از اين
پرچين
بازوان
پروازم نتوانستند گذشت
با اشکي و
آهي
تکيدند در
تکيه گاه بايد
و اشک لرزش
بيدهاي بلورين بود
در چشم
انداز جاده خالي
و آه باران
بود
در خيال
اندوه مقرب خود
تنها و
خاموش و شکسته....
1/10/80 |